لإمام مخصوص بالعلم؛ موسوم بالحلم
علم و دانش توأم با حلم و بردباري مخصوص و نشانه ي امام است.
«امام رضا عليهالسلام»
روزي عمر و بن هداب که اعتقادي به امامت امام رضا عليهالسلام نداشت، در مجلسي که خود ترتيب داده بود، رو به حضرت نمود و گفت:
«محمد بن فضل مسائل باور نکردني از شما نقل ميکند؛ او ميگويد که شما به آنچه خدا نازل کرده و آگاه و به هر زباني ميتوانيد و سخن بگوييد.»
امام رضا عليهالسلام ضمن تأييد اين مطلب، از حاضران خواست تا در هر زمينهاي آنچه ميخواهند بپرسند.
عمرو بن هداب گفت:
«قبل از هر چيز ميخواهم آگاهي شما را نسبت به زبانهاي ملل
مختلف امتحان کنم؛ از اينروست که از اهل روم، هند، فارس و ترک در مجلس گرد آورديم.»
وقتي امام رضا عليهالسلام از آنها خواست که آنچه را ميخواهند به زبان خودشان بپرسند و، هر کدام پرسشهايي مطرح کردند و حضرت به زبان خودشان پاسخ فرمود. در اينحال افراد حاضر در مجلس با شگفتي تمام اذعان نمودند که امام شيواتر از خود ايشان سخن ميگويد.
سپس امام رضا عليهالسلام به عمرو بن هداب نگاهي کرد و فرمود:
«وقتي در خلال اين پنج روز، دستت به خون يکي از ارحام خود آلوده شد، مرا تأييد خواهي نمود.»
عمرو گفت:
«جز خداوند متعال کسي از غيب خبر ندارد.»
حضرت رضا عليهالسلام فرمود:
«مگر خداوند متعال نفرموده است که او از غيب آگاه است و جز کساني را که او بپسندد کسي را به غيب و نهان آگاه نمينمايد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و ما، وارثان او، از برگزيدگان الهي هستيم که خداوند متعال از غيب و نهانش ما را آگاهانيد؛ آنچه را تاکنون به وقوع پيوسته و تا قيامت تحقق مييابد، ميدانيم؛ اگر در اين پنج روز آنچه را گفتم اتفاق افتاد، خواهي فهميد که رد کنندهي گفتهي خدا و رسول او ميباشي
علاوه بر آنچه گفتم، به زودي به کوري چشم گرفتار شده و به جهت سوگند و دروغي که ميخوري، به برص مبتلا خواهي شد.»
بعد از اينکه عمرو به همه آن بلاها گرفتار شد، وقتي سخن امام رضا عليهالسلام را به او گوشزد کردند، گفت:
«قسم به خدا در همان لحظه به وقوع آنچه او گفت، يقين نموده و صبر و بردباري را پيشهي خود ساختم»
نظرات شما عزیزان: